یک من خودخواه در کافه ژوان یا شاید در رستوران پستو

ساخت وبلاگ

دلتنگی حسی نیست که به آدم ها داریم...
دلتنگی آن نقشی ایست که آدم های بی چهره در خاطرمان بازی میکنند...
دلتنگی آن لحظات بی زمان و این روح بی مکان خودمان است
آن لحظه که خود واقعی مان را ، خود رویایی مان، با نزدیک ترین خویشتن پنداری... در آینه وجود دیگری به یاد می آوریم...

دلتنگی صدای خنده من بود که از دل تو می آمد...
دلتنگی چشمان خودم بود که تو به تماشایش می ایستی...
من برای خودمی که در آن لحظات بودم ، دلتنگ میشوم
اما
دلتنگی آنجا که ورق های دفترچه خاطرات بوی تو را داد...فقط آنجا...آنجا بود که برای تو بود...

نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۶ ساعت 1:13 توسط Vera Lynn|

شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 65 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 4:00