پلک میزنم و ورق میخورد
انگار که بادی شدید به جونش افتاده، ورق میخورد
از لابه لای ورق
ها میپرند بیرون
میپرند و میپیچند لای مو
هایم
میخورد به صورتم مثل سیلی
میروند توی چشم ام
باد شدید تر و ورق خوردن
ها سریع تر
آخر زندگی هر آدمی مجسمه ی قد خمیده ی زخمی ایئه که کتابی آش و لاش زیربغل زده و خشکش زده شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 51 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 0:32