شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی

ساخت وبلاگ
می خواهم از ابتذال بنویسم، از ابتذال خودم... از ابتذال انسان، از ابتذال عمر و زندگی... از ابتذال واژه‌ها و مفاهیم.از ابتذال های کوچک تا ابتذال های بزرگ و بزرگ تر!از اینکه چرا باید هنگام خورد خوراکی از شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت: 18:38

ادامه زندگی با مواد شیمیایی

هالوپریدول

سیتالوپرام

نیکوتین 

Nacl 

:||

شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 0:32

گاهی وقتا تو زندگیت برا به دست اوردن ادما راه هایی به ذهنه ادم میرسه که علی رغم اینکه جسما قادره انجامشون بده ولی چون روحا نمیتونه در حقیقت از انجامشون و در نهایت به دست اوردن اون ادم مد نظر عاجز میشه شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 0:32

خب بعد نزدیک به سه سال برگشتم بلاگفا تا بنویسم.

بلاگفا یه سالی نبود ولی خوبه که برگشته که باز یه جای امن و یه دفترچه خاطرات بشه برای ثقلین هام :)))

خب من در بررسی و مرور بر پست های پیشین دیدم که 18 سالگی ناجور خراب کردم و حرفای اعجوبه ای زدم و بسیار پشیمانم :))) و عوض شدم.و اینکه تو این مدت کلی اتفاق افتاده که مجال گفتنش نیست نیازی هم نیست فقط این پست برا اینه که مخاطب احتمالی بفهمه ازین به بعد روند وبلاگ با قبلش متفاوته 

انقلابی اتفاق افتاده است :)

شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 60 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 0:32


پلک میزنم و ورق میخورد
انگار که بادی شدید به جونش افتاده، ورق میخورد
از لابه لای ورق ها میپرند بیرون
میپرند و میپیچند لای موهایم
میخورد به صورتم مثل سیلی
میروند توی چشم ام
باد شدید تر و ورق خوردن ها سریع تر
آخر زندگی هر آدمی مجسمه ی قد خمیده ی زخمی ایئه که کتابی آش و لاش زیربغل زده و خشکش زده

شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 0:32


سال ها آمد و عادت می کرد
به نبودن
دستان من خالی از هرگونه بودن
خالی از رنگ گل و عشق
خالی از رنگ محبت
خالی از گرمای احساس
خالی از پرواز
سال ها آمد و عادت می کرد
به ساعت شکسته عشق
به سایه غم آلود خنده
به پاگرد پا خورده عقل
به بازی تار عنکبوت و آفتاب روی پنجره

شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 59 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 0:32

You had to kill the conversation You always had the upper handGot caught in love and stepped in sinking sandYou had to go and ruin all our plansPacked your bags and you're leaving homeGot a one-way ti شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 61 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 0:32

تا وقتی که تازه ایم برای خیلی چیزها وقت داریم...برای سوال کردن،برای یاد گرفتن، برای بازی کردن و کشف کردنهرچی که بزرگتر میشیم وقتمونو کار میگیره...پول میگیره و ما پول در میاریم که برسیم به اون چیزایی که دلمون میخواد براش وقت بذاریمولی کم کم پول میشه همون چیزی که دلمون میخواد براش وقت بذاریم...اینجوری میشه که دیگه وقت نداریم برای هیچ کاری بجز کار!خب من هنوز دا شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1396 ساعت: 5:28

اگر هنوز دوستم داشتی
میشد سرمو روی شونه ات بذارم
و سبکی تحمل ناپذیر هستی رو توی آغوش خودت بخونم.
میشد بینیمو فرو کنم توی موهای خرمایی قشنگت و حسرت اینکه چرا کم بوست کردم رو نخورم...
چرا بیشتر بوست نکردم؟
چرا انقدر کم بوست کردم...
دوستم نداری و من دیگه این بار "چرایی" ندارم برای پرسیدن ازت!

شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 68 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1396 ساعت: 5:28

نمیدونم حس میکنم خودخواه شدم...وقتی عشقی که بین دیگران هستو میبینم عشق دوستاییم که تازه ازدواج کردن یا عشقی که بین خودشون و دوست پسرای چند سالشون هست...حس میکنم نمیتونم دیگه عشق بی قید و شرطی به مردی هدیه کنم...نمیتونم براش زبون بریزم و بگم عشق منیو، زندگی منی و ازین حرفا...بعد که میخوام بگردم دنبال دلیلش که چرا اینجوری شدم...سیل توجیه ها و خودخواهی ها میان سراغم اینکه اون چند ماه اول...و اون همه شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت شاید شیدا شاید هم دوره های زندگی دنبال می کنید

برچسب : انتظار,الکی, نویسنده : 6jimihendrixandmored بازدید : 65 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 23:58